خاطرات  روزمره ی من

خاطرات روزمره ی من

بفرمایید دم در بده
خاطرات  روزمره ی من

خاطرات روزمره ی من

بفرمایید دم در بده

سلام

صبح پاییزیتون بخیر

یه خاطره دارم ای خواهرم(ولی من نبودم یعنی تو شکم مامانم بودم)

مامانم الویه درست کرده بود و میدونم خیلی هم خوشمزه بوده

ابجیم  رفته تو اتاق مامانم و فکر کرده وازلین الویس!!!!!!!

بعد وازلین رو خورد

امیدوارم بد مزه نبوده باشه

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.