خاطرات  روزمره ی من

خاطرات روزمره ی من

بفرمایید دم در بده
خاطرات  روزمره ی من

خاطرات روزمره ی من

بفرمایید دم در بده

یلدا (◉‿◉) (✷‿✷)


سلام خوبین؟ یلداتون  مبارک \(^_^)/ 

خوبید؟ ما که تا صبح بیداربودیم 

جاتون خدایی خالی ฅ^•ﻌ•^ฅ 

مهمونی هم بخاطر کرونا ی..... نرفتیم o(╥﹏╥)o 

شطرنج

امروز داشتم با مامانم شطرنج بازی میکردم همیشه دهم می باختم......امروز تونستم ببرمش

تصادف وووویییییی

سلام ما داشیم از مهمومی اروم تو کوچه میرفتیم°ـــــــــــــــ°

که یکهو یه ماشینه زد به طرف دری که من بهش چسبیده بودم.ـــــــــــــ.خوش حالم چیزیمون نشد(و ماشین)من اول فکر کردم ماشین له شد

باید گوسفند قربانی کنیم

←∞ــــــــــــــــــــــ∞→

غر زدن

سلام سلام سلام اومدم با یه پست جدید


امروز رفتیم مهمونی بگین خب


گفتین خب؟؟؟؟


خب


امروز رفتیم مهمونی و خیلی خوش گذشت البته هنوز تو مهمونیم


دختر خالم که دوساله هیشکیو ندیده تازه اومده مهمو نی و ڪلییییییییی نق زد ولی داره خوش میگذره


همین همین همین


خدافظ

سلام

صبح پاییزیتون بخیر

یه خاطره دارم ای خواهرم(ولی من نبودم یعنی تو شکم مامانم بودم)

مامانم الویه درست کرده بود و میدونم خیلی هم خوشمزه بوده

ابجیم  رفته تو اتاق مامانم و فکر کرده وازلین الویس!!!!!!!

بعد وازلین رو خورد

امیدوارم بد مزه نبوده باشه